هر کس به کسی نازد و چیزی ایضا!
«سین کلمهى سنگلاخ را چرا کشیده ننوشتى آقاى مزارعى؟ این کلمه حتّى اگر در اوّل سطر باشد، کشیدهاش قشنگتر است.
آقاى کاظمى! ح در کلمهى حیرت باید جورى نوشته شود که حالت ابرو داشته باشد و خ در کلمهى سنگلاخ، تخم مرغ را تداعى کند.
آقاى رضائیان! شما نظر کارشناسى بدهید که سفیدى وسط کلمهى گا در کلمهى «روزگار» باید چگونه باشد؟ اگر بیضى است، قطر بزرگ این بیضى، موازى خطّ زمینه باشد یا با آن متقاطع باشد و اگر تقاطع را مىپسندى، سمت چپ بیضى بالاتر باشد یا سمت راستش؟
آقاى میثم سلطانى! چرا شیب سرکاف کلمهی «افکنده» را درست ننوشتهاى؟ چرا چرخش واوت حالت قدمایى پیدا کرده و کارهاى میرزا کاظم را به یاد مىآورد؟
آقاى محمّد عابد! چه کار به پسند حاجى عبدالرّضایى دارى؟ به پسند دیگران بسنده نکن و خودت باش!
آقاى حسن اعرابى! چرا اینقدر به پروپاى این شیخ محمّدى مىپیچى و هى به سطرنویسى او گیر مىدهید و تنها نقایص اجراى او را جستجو مىکنید؟
ابوالفضل احمدى هم خط نوشته و بىاشکال هم ننوشته. او را هم نقد کنید!
آقاى شیخ محمّدى! چرا بدبینى؟ محمّدتقى اسدى که بد تو را نمىخواهد که مىگوید کشیدهى کلمهى «افکنده» را تخت گرفتهاى و محمّدحسین رازقى به صرف اینکه مىگوید متعادل نوشتهاى که نیکخواه تو نیست.»
اینها دیالوگهایى است که مدام بین خوشنویسان قمى در جریان است. این جماعت گاه در جلساتشان و براى نمونه همین دیشب که در جلسهى چندساعتهى دعاى توسّل هفتگىشان در منزل «على بخشى» غرق دنیاى خویشند. برادر «عظیم یساقى» یک بار هم در بارهى نوسانات بازار بورس صحبت نکرد. «على معماریان» این سؤال را عنوان ننمود که چرا آقاى هاشمى رفسنجانى هم به لیست کاندیداهاى ریاست جمهورى اضافه شده است؟
«سید اسماعیل علوىراد» در خصوص قیمت زمین و خانه در منطقهى «باغپنبه»ى قم حرفى نزد.
این جمع کوچک بعد از اینکه دعاى توسّلشان را خواندند، کیفهای حاوی اسباب و ابزار کتابتشان را باز کردند و هر کس، قطعهخطّى را که با متن «در سنگلاخ حیرتم افکنده روزگار» و با قلم و دوات نوشته بود، درآورد و گذاشت مقابلش و بحث داغ و چندساعتهى «خط» شروع شد و هیاهوی این جلسه، تداعیکنندهی افکتهای تالار اصلی بازار بورس بود!